آموزش راستگویی به کودکان (قسمت اول)
صداقت داشتن یعنی، عدم دوروئی، ریاکاری و رفتارهای ساختگیای که باعث بیاعتمادی نسبت به خودمون و دیگران میشه. دروغگویی در کودکان از سنین بسیار پایین و حتی شاید حدود دو سالگی آغاز میشه و تا حدود 12 سالگی به اوج میرسه. دروغگویی در کودکان آموخته میشه، اما این آموزه قابل تغییره. آموزش صداقت به کودکان مستلزم صرف وقت و شکیبائیه. والدین با یه روش فرزندپروری مناسب می تونن از مشکلات آینده جلوگیری کنن. والدین عزیز مطمئنا دوست دارین فرزندتون صادق باشه تا اینکه تقلب کنه، دروغ بگه، پنهان کاری یا دزدی کنه. اما بهترین راهکار برای آموزش صداقت به فرزندانتون چیه؟
گوینده: کامیار ارباب زی
شما میتونین با تشویق کودکتون به راست گوئی و گفتن اون چیزی که واقعا دیده، صداقت رو در اونها پرورش بدین. ممکنه بعضی از شما مامانا و باباهای عزیز تصور کنین که دروغ گفتن در ذات بچه هست و این وظیفه شماست که برای اینکه جلو عادت شدن اون رو بگیرین، کودکتون رو برای دروغگویی تنبیه کنین. واقعیت اینه که خیلی وقت ها خود شما والدین عزیز، زمینه رو برای دروغگویی فرزندتون ایجاد می کنین. این همون اشتباهیه که بعضی از شما مرتکب میشین: با عصبانیت و تهدید با فرزندتون روبه رو شده و اونها رو متهم میکنین. اگر خشن برخورد کنین و بخواین تنبیه شون کنین، از اینکه واقعیت رو به شما بگن میترسن. اگر احساس امنیت کنن، صادق هستن. پس با اونها با ملایمت رفتار کنین و بر صداقتشان تاکید کنین. برای هر کسی در هر سنی صادق بودن شجاعت میخواد. بنابراین این وظیفه شما مامانا و باباهاست که به فرزندتون آموزش بدین که برای گفتن حقیقت شجاع باشه.
الگوی فرزندتون باشین
نه تنها در صحبت کردنتون، بلکه در سبک زندگیتون هم برای فرزندنتون الگوی صداقت باشین. اگر خودتون با کودکتون صادق نباشین، نمیتونین از اونها انتظار داشته باشین که حقیقت رو به شما بگن. در واکنش به سوالاتی که میپرسن، سعی کنین به جای دروغ گفتن، توضیح مختصری بدین و در حد سنشون پاسخ بدین؛ با فرزندتون درمورد ارزش صداقت و اعتماد در خانواده تون صحبت کنین.
تنبیه کردن
به کودکتون نشون بدین که تاکیدتون بیشتر بر صداقت اونهاست تا بر تنبیه. به خاطر دروغ گویی، میتونین برای فرزندتون عواقبی در نظر بگیرین، اما لازمه که براشون توضیح بدین که راستگویی هم فوایدی براشون داره. اگر بخواین به زور تهدید و تنبیه حرف راست رو از دهان کودکتون بیرون بکشین، مطمئن باشین که دفعه بعدی حقیقت رو نمیگه. اگر هنوز لازم میدونین که با وجود گفتن حقیقت، تنبیهی براشون در نظر بگیرین، اینکار رو با دقت و ملایمت انجام بدین و با وجود اون تنبیه، از صداقتشون تشکر کنین.
تمرین کردن
همه آدما توانایی صادق بودن رو دارن، اما اگه این کار رو تمرین نکنین، هم شما و هم فرزندتون عادت میکنه که قسمتی از حقیقت رو بپوشونه. شما به عنوان پدر یا مادر فرصت دارین که به فرزندتون کمک کنین صداقت رو یاد بگیره. هیچوقت استانداردهاتون رو پایین نیارین اما باید درک کنین که اونها نمیتونن همیشه عالی باشن.
رابطه خود و فرزندتون رو به یک دلبستگی تبدیل کنین
کودکانی که اتصال درستی با والدینشون دارن، دچار اعتیاد به دروغگویی نمیشن. این کودکان، به پدر و مادرشون اعتماد دارن و چنان تصویر خوبی از خود در ذهنشون دارن که برای اعتبار بخشیدن به اون، نیازی به دروغگویی نمیبینن. با این حال، حتی کودکانی که دلبستهترین روابط رو با پدر و مادرشون دارن هم در سن چهار سالگی، از خود افسانه میبافن، در هفت سالگی، استعداد خودشون رو در دروغگویی امتحان میکنن و در ده سالگی، گاهی دروغهای خلاقانهای میگن. اگر ارتباط صمیمانهای با فرزند خود برقرار کرده باشین، وقتی مچ اون رو هنگام گفتن یک دروغ میگیرین، به صورت خودکار فرض رو بر این نمیگذارین که او، دوباره و در موقعیتهای مشابه، دروغ بگه. در چنین مواقعی، این فرصت رو در اختیار کودک قرار بدین که اون چه که واقعا اتفاق افتاده رو دوباره مرور کنه یا به او بفهمانین، در غیر این صورت، شما را به خودش بیاعتماد خواهد کرد.
مدل خوبی برای راستگویی باشید
یکی از بهترین روشها برای آموزش صداقت و راستگویی به کودک، ساختن جوی کاملا صادقانه در خانه هست. درست به همون شکل که شما حس میکنین کودک چه زمانی دروغ میگه، فرزندتون نیز میتونه متوجه راست یا دروغ بودن صحبتهای شما بشه. بنابراین، اگر کودک شما ببیند زندگیتون سرشار از دروغهای مصلحتیه، یاد میگیره که دروغ گفتن راهی قابل قبول برای پرهیز از عواقب کارهاست. یکی از اصلیترین قسمتهای آموزش صداقت به فرزندتون اینه که هرگز از او نخواین در دروغ شما شریک بشه (برای مثال، با گفتن این جمله معروف: «مامانم/بابام خونه نیست»). به جای گفتن چنین جملهای، میتونین از او بخواین بگه که: «مامانم/بابام نمیتونه الان با تلفن صحبت کنه. میشه پیامتون رو بگیرم؟»
در موقعیتی که نمیتونین چیزی رو در اختیار کودک قرار بدین، راه سادهتر یعنی دروغگویی رو انتخاب نکنین و به او نگین که اون شیء دیگه موجود نیست.
چشمان تیزبین فرزندتون همه چیز رو میبینه و شما به سختی میتونین واقعا کودک رو فریب بدین. شما به فرزندتون دروغ میگین و او بالاخره میفهمه، به این دلیل ساده که شما رو به خوبی میشناسه. فقط بگین: «الان نمیتونم اون رو بهت بدم» و تلاش کنین کودک این گفته رو از شما بپذیره. همچنین، شریک کودک در دروغگوییش نشین. اگه فرزندتون، به دلیل خستگی یا سهلانگاری، تکالیف مدرسهاش رو انجام نداده، به او اجازه ندین که شما رو قانع کنه تا یادداشتی برای معلمش بگذارین که پرینتر کامپیوتر شکسته بوده و تکالیف به این دلیل انجام نشده!!
مشارکت در دروغگویی کودک مجوز انجام این رفتار رو برای فرزندتون شما صادر میکنه و به او یاد میده چه ساده میتونه از عواقب تصمیمات نادرست فرار کنه.
به قلم الهام قویدل