نقد کتاب «خودت باش دختر»
اثر رِیچل هالیس
به قلم مریم گٌلی
یه رِیچلی بوده، به سال ایرانیِ 1399 ما میشه 37 ساله، دختر آقای هالیس که یه خونواده خیلی معمولی بودن و باباش هم معروف نبوده که بشناسینش. خیلی عشق شوهر بوده و همش استرس داشته که چرا هیشکی نمیاد بگیرش و سن ازدواجش گذشته و چقدر زشته و…! یه روز به این نتیجه میرسه چقد اسکول بوده که درگیر این تفکرات اشتباهه. تصمیم میگیره که مسیر زندگیشو عوض کنه. به عشق شوهر میره دانشگاه و خلاصه اصلا فکرشو نمیکرده، دیوید میاد میگیرش و چهار شکم هم پسر میزاد و الان سخنران انگیزشی، وبلاگ نویس و نویسنده ی آمریکایی هست. اینکه از کجا به اینجا رسیده رو برین بخونید تا ببینید که چه راحت به اون چیزی که میخوای به روش خودت و با توجه به موجودی های زندگیت میرسی. این کتاب با هزارو یک مثال گریه دارو خنده دار از تجربیات زندگی ریچل به تو میفهمونه که همه راهها به رُم ختم میشه. پس مقامت نکن و بپذیر که همه چیز بستگی به خودت داره.
گوینده: مریم علیمردانی

کتاب خودت باش دختر ازون دسته کتابهاست که با عناوین مختلف هم تیترش رو ترجمه کردن و عنوان زبان اصلیش Girl, wash up your face به معنی شرمنده نباش دختر، داره فاجعه میآد دختر خودت و جمع و جور کن، عذر خواهی بسه دختر، دست از عذر خواهی بردار دختر یا صورتت رو بشور دختر و….بهش دادن. با این گرونی کاغذ و اوضاع چاپ، چنان خوش درخشیده که اینجا به چاپ پونزدهم تا حالا رسیده و بازم چاپ میشه. در سال 2018 از پرفروشترینهای نیویورک تایمز و آمازون انتخاب شده و بیست بخش مجزا داره که حوصله هر کدوم رو نداشتی میری سراغ بعدی. اما بهت قول میدم تو همهی فصلهاش قفلی بزنی و بری تو خودت.
پس خودت باش دختر و نظر بقیه راجع به خودت رو به پِنسِ چپِ موهات بگیر.
هر کدوم از ما یه پیشینهای داریم که یا بهش میبالیم یا ازش فرار میکنیم. اینی که شهامت داشته باشیم بخوایم بپذیریم و انکار نکنیم خودش بخشی بزرگ از عزت نفس مونِ.
حالا عزت نفس چیه؟ به زبون خیلی ساده ینی هر روز تو مجلات مد و زیبایی دنبال بالا بردن نوک دماغ و چپ و راست کردن اعضای بدنت و پهن و جمع کردنش نباشی و با کفش آهنی و جیبِ سرشار از وام هایی که گرفتی، راهی کلینیکهای زیبایی نشی. چه بسا دماغهای سر بالایی هستند که بوی سوختن کته رو نمیفهمن و چه بسیار دندون های لمینت شده ای که برق حیله گری و شیادیشون قابل تشخیص از نیتشون نیست و چه ماتحتهایی که بخاطر تن پروری و از جا جٌم نخوردن شکل گرفتن وچه بسیار پهلوهای زیر تیغ رفتهای که فرم تنهی کوزههای قجری گرفتن و حتی 1 ساعت پیاده روی در هفته به خودشون ندیدن، اما ادعای نچرال بودن شون لگنِ خاصرهی الاغ رو جرواجر کرده. آخرشم دائم نگران قضاوت بقیهان که دیگه چیکار کنند تا دلشون رو به دست بیارن. حالا بیا و برای جلب رضایت مخاطبِ خاصت، خودت رو به درو دیوار بزن که اون چیزی که نیستی رو نشون بدی و پشتِ نقاب خودتو قایم کنی. ینی تو ارزشهای خودتو ارزیابی کنی با خودت. ینی خودپذیری. چه جسمی چه روحی. اینی که بقیه فکر کنن که تو چقدر عجیب غریبی، دایوِرت کن به پِنس چپ موهات. باور کن برای اونا هم مهم نیست که به اونا فکر میکنی یا نه. این کتاب خیلی رٌک توضیح داده و همه گزینه هایی که تجربه کردی رو روی میز گذاشته. اونقدر شفاف و خودمونی مثال زده که یه جاهایی فکر میکنی داره تو رو میگه.
اینکه یه قسمتهایی از کتاب با فرهنگ جامعه ما شاید همخونی نداره البته هست، ولی اصل ماجرا روتین زندگیتِ. همهی اون کارایی که از خجالتِ قضاوتِ بقیه، رویِ حلاجی کردن پیش کسی رو نداری و تابو شده برات.
حالا اعتماد به نفس چیه؟ اعتماد به نفس ینی یه نگاه به موفقیتهای قبلیت بنداز که دیدی تونستی، پس ازین به بعد هم میتونی. یکی از چیزایی که خیلی کمک میکنه اعتماد به نفست بره بالا همین دایرهی دوستان هست که اگه اعتماد به نفس اونا بالا باشه(نه اعتماد به سقف) ناخودآگاه تو هم به همون باورِ من میتوانم میرسی.
همیشه این عزت خانوم و اعتمادالدوله رو همه با هم قاطی میکنیم. حالا این کتاب یه جوری میگه که بفهمی این کجا و آن کجا.
یه جا ازین کتاب به زبون بی زبونی داره میگه، یه سری چیزا رو میشه دستکاری کرد. یه سری چیزا هم چون جزئی از آفرینش و ژنتیکت هست پس غیر قابل تغییره. درست مثل اسکلتبندی بدنِ آدم. یکی جمجمهی سرش بیضی شکلِ یکی اونقدر گِرد که انگار با پرگار کشیدن. یکی ساقِ پاش آدم رو یاد ستونهای تخت جمشید میندازه یکی هم نِیِ قلیونِ بیبیِ خدا بیامرزِ قرقره میرزا. ولی باید دید که چی تو اون کلهی پرگاریِ و یا با اون ستون های تخت جمشیدش چقدر تونسته جاهایی بره که برای خودش و بقیه سود رسانی داشته باشه. هیچکس منکر تحسینِ زیبایی نیست. اصلا اصلِ آفرینش بر پایهی زیباییِ.
اما وقتی به این نتیجه برسی که اونقدر درونت رو زیبا کردی و از کوزه همون برون تراود که در اوست، زیاده روی در ظاهرسازی نمیکنی. دیگه جوری زوم نمیکنی رو خودت که بخوای به دروغ متوسل بشی و خودت و بقیه رو با کلام یا ظاهر فریب بدی. با این تفاسیر پس خودت مسئول اون چیزی هستی که میشی. حتی خار مادرت هم مسئول نیستن. دیدم که میگما.
حالا فهمیدی نظرات بقیه رو باید به پِنسِ چپِ موهات بگیری؟
پس پاشو صورتت رو بشور و برو دنبال این کتاب.
به قلم مریم علیمردانی