داستان کوتاه «توله»
داستان کوتاه «توله» سه روز تمام کارم شده بود گوش دادن به موزیک اونم نه هر موزیکی؛ پنج دقیقه و شانزده ثانیه روی تکرار توی خونه اونقدر گوشش میدادم تا خسته میشدم از شنیدنش و پاز و میزدم تا برم بیرون. از پله ها پایین که میاومدم دوباره پلی میشد و دوباره پنج دقیقه و شانزده ثانیه تکراری با طعم توتون. بیست و هشت سالم بود ولی مثل بچه ای که پولش و گم کرده با سری پایین پیاده رو های اطراف خونه رو میچرخیدم؛ نگاهم پایین بود اما همه ناهمواری ها طعنه زنان بالاتر و پایین تر از انتظار…